مدیرعامل بانک مهر ایران؛ حمایتهای همهگیر اثربخش نیست، بخشهاي آسيبديده از کرونا را دريابيد.
تاریخ انتشار : سهشنبه 23 اردیبهشت 1399 - 14:22مرتضی اکبری معتقد است: از آنجا که شناسایي نقاط آسيب ديده از کرونا به دليل ضعف اطلاعاتي کشور مشكل است، دولت ناچار ميشود تصميمات سراسري و همهگير اتخاذ كند. هنگامي كه چنين تصميماتي اتخاذ ميشود، اثربخشي آن تصميم كاهش مييابد.
این نگرش کمابیش در جامعه ما وجود دارد که بانک را نهادی میدانند که منابعي نامتناهي دارد و ميتواند به هر كسي مايل باشد تسهيلات دهد. اساساً بانك بهعنوان بنگاهي اقتصادي كه خود بايد كسب سود كند، در نظر گرفته نميشود. همين نگرش باعث شده معمولاً در بحرانهاي اقتصادي نخستين جايي كه از آن انتظار كمك ميرود، بانك باشد. پرداخت تسهيلات ۷۵هزار ميليارد توماني و امهال سه ماهه برخي از تسهيلات گواهي بر اين مدعا هستند.
با این همه، بانکها نیز برای اعطای تسهيلات يا امهال آن محدوديتهايي دارند. اين محدوديتها از ماهيت بانک و همچنين الزام پاسخگويي آنها به سهامداران و سپردهگذاران ناشي ميشود. آنچه بايد از سوي شبکه بانکي براي كاهش تبعات اقتصادي انجام ميشد و آنچه انجام شده چه فاصلهاي با هم دارند؟ در همين شرايط نامطلوب اقتصادي بانكها چه كمكي ميتوانند براي تحقق شعار جهش توليد انجام دهند؟
ایرناپلاس برای پاسخ به این پرسشها با مرتضی اکبري، مديرعامل بانک قرضالحسنه مهر ايران گفتوگو کرده است. اکبري دكتراي حسابداري دارد و سالها در سطوح مختلف شبكه بانكي كشور فعاليت كرده است. وي شناسايي آسيبديدگان واقعي را يكي از چالشهاي اصلي دانسته و ميگويد: همه ادعا ميكنند كسبوكار يا معيشتشان از اين مسئله آسيب ديده است؛ در صورتي كه اينگونه نيست. اقشاري مانند كارمندان كه حقوق خود را دريافت كردهاند، از اين مسئله متأثر نشدهاند.
این مدرس دانشگاه معتقد است: از آنجایی که شناسایي افرادي که واقعاً آسيب ديدهاند براي دولت دشوار است، مبلغ حمايت را کاهش ميدهند و در عوض تعداد حمايتشدگان را زياد ميکنند. اين رويكرد باعث ميشود همه بگويند اين رقم حمايتي فايدهاي ندارد و مشكلي را حل نميكند. كسي رقم كل را نميبيند و همه مبلغ تخصيص يافته به خودشان را در نظر ميگيرند.
در ادامه مشروح گفتوگو با وی را میخوانید.
دو اقدام اصلی شبکه بانکی برای مقابله با تبعات اقتصادی ناشي از شيوع بيماري کرونا شامل پرداخت تسهيلات ۷۵هزار ميليارد توماني به کسبوكارهاي آسيبديده و امهال سه ماهه برخي از تسهيلات بود. ارزيابي كلي شما از اين دو اقدام چيست؟ آيا اينها را كافي ميدانيد و اساساً كاري بيش از اين از دست شبكه بانكي برميآيد؟
شیوع بیماری کرونا در ایران و ساير کشورها ناگهاني و بدون پيشبيني قبلي رخ داد. از آنجايي که در اين رابطه سابقهاي وجود نداشت، امکان برنامهريزي براي مقابله با آن هم فراهم نبود. در سالهاي نزديك چنين سطحي از شيوع يك بيماري در هيچ كشوري رخ نداده بود تا بتوانند براي چنين روزي برنامهريزي كنند. عملاً نظام اقتصادي و مديريتي كشور ما و ساير كشورها تحتالشعاع قرار گرفت و باعث شد يك سري از اهدافي كه دولتها براي دستيابي به آن برنامهريزي كرده بودند، از اين مسئله متأثر شده و كنار گذاشته شود؛ زيرا نياز بود اقداماتي در حوزه سلامت جايگزين آنها شود.
از آنجایی که سیستم بانکی، دولت و حاکميت در هيچ کجاي دنيا براي مقابله با چنين مسئلهاي آماده نبودند، نميتوان گفت اقدامات آنها مفيد بوده يا خير. بايد انتظار داشت كه آثار اقدامات در درازمدت خود را نشان دهد. در عين حال خيلي از اقدامات نيز مشهود نيست. از طرفي در چنين مواقعي فشار افكار عمومي و رسانه باعث ميشود بالاترين ردههاي مسئوليتي كشور در حوزههايي وارد شوند كه اصلاً در آن سطح نيازي به حضور آنها نيست. براي مثال در مورد بيماري كرونا بسياري از مردم تصور ميكردند مهمترين اقدام اين است كه مسئولان ارشد دولت در كميتههاي مختلف حضور يابند. در حالي كه مسئولان ارشد بايد كارهاي بزرگتر و كلانتري انجام دهند؛ اما گاهي درگير كارهايي ميشوند كه ممكن است تصميمات اصلي آنها را نيز متأثر كند. بنابراين اكنون نميتوان ارزيابي دقيقي از اقدامات انجام شده ارائه كرد.
تا جایی که در توان دستگاهها بوده، کارهایی براي حوزه سلامت انجام دادهاند. در عين حال، مردم بايد توجه کنند که ما يك كشور تحريمي هستيم و انتظار خود را بر اين اساس تنظيم كنند. تحريمها باعث شده فشار بر دستگاههاي دولتي و حاكميتي زياد باشد. كاهش درآمد نفت نيز مزيد بر علت شده است. بنابراين لازم است هزينههاي پيشبيني نشده را كه به كشور تحميل شده نيز در اين محاسبات منظور كنيد. ممكن است مردم احساس كنند كارهايي كه انجام شده كافي نبوده، اما بايد اين موارد را نيز در نظر گرفت. مقايسه آماري نشان ميدهد اقداماتي كه بهطور مستقيم براي مقابله با كرونا انجام شده، مؤثر بوده است.
ضعف اطلاعاتی کشور، مانع تخصیص هدفمند کمکهاست
اقدامات غیرمستقیم که مربوط به حوزه اقتصادی است نیز تنها شامل نظام بانکي نميشود. مشکلي که در اين بخش وجود دارد شناسايي بخشهايي است كه از نظر اقتصادي تحت تأثير شيوع كرونا قرار گرفتند. همه ادعا ميكنند كه كسبوكار يا معيشتشان از اين مسئله آسيب ديده، در صورتي كه اينگونه نيست. اقشاري مانند كارمندان كه حقوق خود را دريافت كردهاند، از اين مسئله متأثر نشدهاند. بنابراين نحوه شناسايي اقشار آسيب ديده، چالش اصلي اين حوزه است.
از سوی دیگر، منابعی که باید براي اين کار تخصيص يابد، محدود است. همچنين از آنجايي که شناسايي نقاط آسيب ديده به دليل ضعف اطلاعاتي کشور مشكل است، دولت ناچار ميشود تصميمات سراسري و همهگير اتخاذ كند. هنگامي كه چنين تصميماتي اتخاذ ميشود، اثربخشي آن تصميم كاهش مييابد. اين اتفاقي است كه بهسرعت در كشور ما رخ داد.
مانند وام یک میلیون تومانی که به تمام افراد يارانهبگير پرداخت شد؟
بله، دقیقاً. در صورتی که میشد این مبلغ را چند برابر کرد و تنها به اقشار خاصي که از اين بيماري متأثر شده بودند، پرداخت کرد. يا مثلاً در رابطه با امهال تسهيلات قرضالحسنه كه از سوي شوراي پول و اعتبار ابلاغ شد، نيمي از دريافتكنندگان اين تسهيلات تحت تأثير شيوع كرونا قرار نگرفتند. اما از آنجايي كه شناسايي افرادي كه واقعاً آسيب ديدهاند براي دولت دشوار است، مبلغ حمايت را كاهش ميدهند و در عوض تعداد حمايتشدگان را زياد ميكنند. اين رويكرد باعث ميشود همه بگويند اين رقم حمايتي فايدهاي ندارد و مشكلي را حل نميكند. كسي رقم كل را نميبيند و همه مبلغ تخصيص يافته به خودشان را در نظر ميگيرند.
ناگفته نماند مردم نیز باید از برخی انتظارات خود بگذرند. اینجا ديگر يک بحث سياسي و مربوط به يک حزب و جريان خاص مطرح نيست. يک بيماري فراگير است که تنها كشور ما را نيز در بر نگرفته است. هنگامي كه سطح انتظارات بالا ميرود، تصميمگيري سخت ميشود.
مراقب آثار تورمی تزریق منابع بانکی باشیم
در رابطه با نظام بانکی، از آنجایی که بحث پول مطرح است، قطعاً در چنین شرايطي به بانکها توجه بيشتري ميشود به دليل ماهيت کاري آنها و قدرت تزريق نقدينگي بالايي كه دارند. اما ميدانيم كه متوليان امر بايد شرايط اقتصادي كشور و آثار تورمي چنين تزريقهايي را هم در نظر بگيرند. همچنين بايد توجه شود منابع از چه محلي قرار است تأمين شود و به كدام بخشها تخصيص يابد. ممكن است اثر تورمي كمكها بيش از آن مبلغ باشد و آن را خنثي كند. در نتيجه بانك مركزي و دولت نميتوانند بيگدار به آب بزنند. بايد بهتدريج بخشهايي كه آسيب ديدهاند شناسايي شده و از اين بخشها حمايت شود. تا كنون دولت بهصورت فراگير اقدامات خوبي انجام داده، اما از اين به بعد بايد اقداماتش بهصورت بخشي باشد. اگر كمكهاي فراگير بيش از اين ادامه يابد، بهنظرم مسير اشتباهي انتخاب شده و از نظر پولي آثار تورمي در پي خواهد داشت. امهال سه ماهه جزو كمكهاي فراگير بوده كه البته فشار سنگيني هم به بانكها وارد كرده است. اميدوارم درباره ۷۵هزار ميليارد تومان تسهيلات بهصورت بخشي عمل شود و به رستههايي تخصيص يابد كه واقعاً آسيب ديدهاند.
کاهش سپرده قانونی به قدرت تسهیلاتدهی بانکها کمک كرد؟
قطعاً اثرگذار است. کاهش سپرده قانونی سه درصد برای بانکهای تجاری عدد قابل توجهي است و ميتواند قدرت تسهيلاتدهي آنها را افزايش دهد.
ریشه اینکه در چنین مواقعی دولتها به منابع شبکه بانکي تکيه ميكنند، اين نيست كه منابع صندوق توسعه ملي را به بهانههاي مختلف هزينه ميكنند و عملاً چيزي براي روز مبادا باقي نميماند. البته امسال كسري بودجه نيز مزيد بر علت بوده و دولت را در تنگنا قرار داده است.
کشور ما همواره با کسری بودجه مواجه بوده است. حال هنگامی که چنین بحرانی هم پيش آيد، کار را بسيار سخت تر ميكند. بودجه سال جاري پيش از شيوع بيماري كرونا بسته شد. همان زمان بحث كمبود منابع درآمدي و افزايش هزينهها مطرح بود. حال كه مسئله كرونا هم پيش آمده، دولت ناگزير از بانكها انتظار حمايت دارد. دولت و حاكميت بهخوبي ميدانند كه هر چه بيشتر از منابع بانكي استفاده كنند، خلق پول بيشتري رخ ميدهد و اثرات تورمي سنگيني خواهد داشت. اما دولت ناچار است برخي فشارها را با خلق پولهاي مقطعي حل كند تا شايد در آينده وضعيت بهتر شود.
کارت اعتباری ابزاری است که در شبکه بانکی ما مغفول مانده است. آیا استفاده از اين ابزار در برهه كنوني ميتواند اثربخش باشد و اعتبارات تخصيص داده شده را هدفمند كند؟
بله مفید است؛ اما همان گونه که ابتدای بحث اشاره شد باید گروههایي که نيازمند استفاده از کارت اعتباري هستند، شناسايي شوند. متأسفانه جامعه اطلاعاتي و آماري ضعيفي داريم يا اينکه دولت بهعلت مسائل سياسي نميتواند طرحهاي حمايت بخشي را اجرا كند. اكنون نميتوانند تشخيص دهند به چه كسي يارانه يا وام يك ميليون توماني را تخصيص دهند. اين يك ضعف آماري است كه كشور دارد. هنگامي هم كه سياستگذار با چنين ضعفي روبهرو ميشود، تصميمات فراگير اتخاذ ميكند كه باعث از بين رفتن منابع ميشود.
مردم و حاکمیت ما به تحریم عادت پیدا کردهاند
با این همه، امسال جهش تولید نامگذاری شده است. شخصاً چقدر به تحقق شعار سال امیدواريد؟
ذهنیت تمام بخشهای کشور در سالهای اخیر بر اشتغال متمرکز بوده که قاعدتاً بايد افزايش توليد را در پي داشته باشد و اين نکته مثبتي است كه بايد ادامه پيدا كند. اكنون اقتصاد، محور كارها قرار گرفته و در انتخابات مجلس نيز مسائل اقتصادي پررنگتر بود. نياز است مسائل سياسي كنار برود و تصميمات مبتني بر اقتضائات اقتصادي باشد. اگر مديريت بهدرستي انجام شود، ميتوانيم در بخش توليد جهشي را شاهد باشيم.
درست است که تحریمها وجود دارد، اما مردم و حاکمیت ما به تحریم عادت پیدا کردهاند. اکنون نياز داريم اختلافات كمتر و تمركز بر بحثهاي اقتصادي بيشتر شود. اگر شاهد اختلافات و دعواهاي سياسي بين دولت و مجلس باشيم، نميتوان انتظار جهش توليد را داشت. اما اگر در مسائل اقتصادي همسو باشيم، شاهد جهش توليد خواهيم بود.
بنگاههای اقتصادی در سالهای گذشته برای تأمين مالي خود اغلب به بانکها مراجعه کردهاند. اکنون که شاهد رونق بازار سرمايه هستيم، چقدر اميدواريد بار تأمين مالي تا حدي از دوش شبكه بانكي برداشته شود؟
فرصت بسیار ایدهآلی است که اقتصاد کشور از بانکمحوری خارج شود. اما اين فرصت منوط است به اينکه شركتها بتوانند با افزايش سرمايه از آن استفاده كنند. زيرا پولي كه از اين طريق در بورس گردش ميكند، تا زماني كه افزايش سرمايهاي اتفاق نيفتد، وارد توليد نميشود. در حال حاضر اين منابع در اختيار سهامداران است و با معامله آنها روي اوراق سهام، صرفاً قيمت سهام افزايش پيدا ميكند. در سالهاي گذشته مديران شركتها هنگامي كه با كمبود نقدينگي مواجه ميشدند، بهراحتي نميتوانستند با افزايش سرمايه، نقدينگي خود را تأمين كنند زيرا نياز به يك توجيه قوي براي قانع كردن سهامداران داشتند. بنابراين محل اصلي تأمين نقدينگي خود را شبكه بانكي تعريف ميكردند. ولي اكنون كه اين حجم بالاي منابع به بورس سرازير شده است، شركتها بايد از اين فرصت استفاده كنند و افزايش سرمايه دهند.
شرکتهای بورسی به فکر افزایش سرمایه باشند
هر چند پولی که از طریق بورس وارد شرکتها میشود، پول گرانی است. در نتيجه لازم است مديران شرکتها به سهامداران بازدهي خوبي بدهند؛ در غير اين صورت افزايش سرمايهشان در سال بعد مخدوش ميشود. در گذشته که شركتها همه منابع خود را از شبكه بانكي تأمين ميكردند، به دليل ارزانتر بودن اين منابع نسبت به منابع سرمايهاي، مديران شركتها افتخار ميكردند بازده ناشي از اهرم مالي منابع بانكي ناشي از عملكرد آنهاست. در حالي كه اگر مديران شركتها از طريق افزايش سرمايه، بخشي از نقدينگي فعلي را وارد شركت خود كنند، عملاً كار خود را سخت ميكنند، زيرا بايد به ازاي اين منابع بازده بالايي براي سهامداران به ارمغان بياورند. حتي اگر اين افزايش سرمايه را هم انجام ندهند، باز كار سنگيني پيش رو دارند، زيرا سهامداران براي خريد سهام اين شركتها بهاي بالايي را پرداختهاند و باز هم سهامداران انتظار بازده بالايي براي اين بهاي سنگين را دارند. در نتيجه به نظر ميرسد اين افزايش سرمايه بهتر است انجام شود.
برای نمونه، قیمت سهمی قبلاً ۱۰۰۰ تومان بوده و هر سهم سود ۱۰۰ تومانی داشته، اکنون که قيمت آن چند برابر شده ديگر نميتواند EPS قبلي را بدهد. اگر شرکت همان سود هر سهم قبلي را بدهد، قيمت سهم اصطلاحاً زمين ميخورد. بنابراين بهتر خواهد بود بخشي از افزايش قيمت سهم در قالب افزايش سرمايه وارد شرکت شود و آن شركت بتواند EPS بيشتري ارائه دهد.
اکنون بسیاری میپرسند این روند صعودي تا کجا ادامه مييابد. در حالي که بهنظرم مهم اين است که از اين ظرفيت ايجاد شده چگونه استفاده شود. همانطور كه پيشتر گفته شد شركتها بايد افزايش سرمايه دهند تا پولي كه در بورس گردش ميكند، وارد شركتها شود و بخشي از نياز آنها به نقدينگي را برطرف كند و تبديل به بازده بيشتري شود. اگر اين كار صورت نگيرد و با سفتهبازي روي اوراق سهام، قيمت آن بالا برود، هر لحظه بايد منتظر بود كه با يك خبر منفي سياسي يا اقتصادي، بورس سقوط كند. به عبارت بهتر، بعد از اين افزايش قيمتها در بازار سهام، نوبت عرضه بازده مورد انتظار سهامداران بهوسيله شركتها خواهد بود و اگر شركتها نتوانند بازده خوبي ارائه دهند، قيمت سهام بهشدت متأثر خواهد شد.
کاهش نرخ سود سپردههای کوتاهمدت که اخیراً ابلاغ شد، چقدر میتواند در کاهش هزینههاي نظام بانكي مؤثر باشد؟ آنطور كه برخي ميگويند نگراني بابت خروج منابع از بانكها وجود ندارد؟
کاهش نرخ سود میتواند هزینههای نظام بانکی را کاهش دهد. البته اعتقاد ندارم اين کاهش نرخ سود باعث خروج سپردهها از بانكها و وارد شدن آن به بورس شده باشد. زيرا ميزان كاهش نرخ سود بانكي با بازدهي كه اين روزها مردم در بورس به دست ميآورند، قابل مقايسه نيست. اگر نرخ سود پايين هم نميآمد، همچنان اين پول وارد بورس ميشد. درعين حال، ورود پول به بازار سرمايه باعث خروج منابع از سيستم بانكي نميشود و تنها پايداري آن نزد بانكها كاهش پيدا ميكند. در حقيقت منابع از بانكي به بانك ديگر منتقل ميشود كه البته قدرت وامدهي بانكها را تحتالشعاع قرار ميدهد.
انسداد بازارهای موازی، عامل رونق بورس
از طرفی ورود پول در آینده به بازار ارز به جهت مقاصد سفتهبازی هم محتمل نیست، زيرا بانک مرکزي اقدامات مؤثري در بازار ارز انجام داده است. اگر بانک مرکزي اقداماتي همچون كاهش سقف تراكنش كارتخوانها، متوقف كردن فعاليت كارتخوانهاي خارج از كشور و … را انجام نميداد، قطعاً نرخ ارز با اين حجم از نقدينگي آزاد كه در بازار وجود دارد، بيش از ۳۰هزار تومان ميشد. چنين كنترلهايي باعث شده اين روزها كسي پول خود را در بازارهايي مانند ارز و طلا نبرد. بازارهاي خودرو و مسكن نيز مشكلات خود را دارند، براي نمونه مسكن نياز به سرمايه بالايي دارد و سرعت نقدشوندگي آن نيز پايين است. همه اين كنترلها منتج به فعال شدن بازار بورس شده است. اكنون بايد بهخوبي از نقدينگي وارد شده به بورس و در جهت توليد استفاده شود. اگر اين نقدينگي كه وارد بورس شده براي سفتهبازي استفاده شود، ديگر تفاوتي با سفتهبازي در بازار ارز و طلا ندارد. اكنون نقدينگي وارد بهترين بازار شده، اما هنوز فرآيند كامل نشده و بايد وارد توليد شود و اگر شركتها نتوانند بازده لازم به حجم پول وارد شده به بورس را در قالب سود هر سهم در آينده بدهند، پيشبيني ميشود با يك سقوط بازار سهام در آينده، اين منابع به سمت بازار مسكن يا بازارهاي مشابه آن برود.
گفتوگو از حامد حیدری
—