مصطفی زمانی: به من حمله کردند چون از روحانی حمایت نکردم
تاریخ انتشار : دوشنبه 20 اسفند 1397 - 5:07مصطفی زمانی: یادم هست زمانی که سر «شهرزاد» بودم و دکتر روحانی کاندیدا شده بودند، خیلی در فضای مجازی اذیت شدم. تعدادی از همکارانم در پروژه «شهرزاد» عکس شان کنار هم منتشر شده بود و از کاندیدای مورد نظر حمایت کرده بودند، ولی چون من نخواسته بودم در این حرکت شرکت کنم بنابراین عکسم در میان شان منتشر نشد و همین موجب شد در فضای مجازی مورد حمله بسیاری قرار بگیرم.
مصطفی زمانی که پس از تجربه موفق «شهرزاد» در شبکه نمایش خانگی در «نهنگ آبی» هم به ایفای نقش می پردازد در مصاحبه جدید خود با «چلچراغ» به نکاتی اشاره کرده که در ادامه بخش هایی از آن را خواهید خواند:
نمیدانم چرا هر جایی اسم ستاره را روی هر کسی می گذارند. من دلم نمیخواهد اصلا توی این تعریف باشم. ستاره کسی است که میتواند در موقعی که شما حکم به شکست میدهی، پیروزتان کند. به این میگویند ستاره.
حالا باید بر این اساس ببینیم که چند تا ستاره در سینمای ایران داریم و من نوعی اصلا جزوشان هستم یا نه. من تنها کاری که میتوانم حداقل در مورد خودم بکنم،این است که ادای داشتن جایگاه ستاره را در نیاورم. من از داشتن ادای آن جایگاه فاصله میگیرم، نه از آن جایگاه.
من در زمان ساخت «شهرزاد ۱» به دلیل قراردادی که با این سریال داشتم، باید اینستاگرامم را فعال میکردم و بعد که فصل یک تمام شد، صفحه ام را غیر فعال کردم. با توجه به تجربه شخصی ام در اینستاگرام، احساس می کنم به صورت حرفهای با مسائل مختلف در این فضا برخورد نمیشود.
یادم هست زمانی که سر «شهرزاد» بودم و دکتر روحانی کاندیدا شده بودند، خیلی در فضای مجازی اذیت شدم.
تعدادی از همکارانم در پروژه «شهرزاد» عکس شان کنار هم منتشر شده بود و از کاندیدای مورد نظر حمایت کرده بودند، ولی چون من نخواسته بودم در این حرکت شرکت کنم بنابراین عکسم در میان شان منتشر نشد و همین موجب شد در فضای مجازی مورد حمله بسیاری قرار بگیرم.
«شهرزاد ۲ و ۳ » به دلیل فشار مخاطب و ادامه یک اثر موفق، نتوانست به اندازه فصل یک موفق شود. فصل دو و سه خوب بود، خیلی هم عالی، ولی مثل فصل یک نشد.
به نظرم اگر «شهرزاد۱» نبود، «شهرزاد ۲ و ۳ » هر یک به تنهایی سریال خیلی عالی می شدند، ولی اغلب مردم فصل دو و سه را با فصل یک قیاس کردند و احساس کردند که «شهرزاد ۲ و ۳» بد شده؛ به نظرم بد نشده، من چنین چیزی را نمیپذیرم.
من بعد از «شهرزاد» تقریبا اکثر فیلمنامه های سریال های رسانه خانگی را خواندم و برای بازی در آن ها پیشنهاد داشتم.
اما چرا باید قبول کنم که یک ساقی مواد مخدر، که نقش یک هم نیست را بازی کنم؟ چرا حاضر میشوم پیشنهادهای دیگر را کنار بگذارم و به پیشنهادهای مالی وسوسه انگیزشان فکر نکنم؟ من تمام این ریسک ها را کردم تا بتوانم یک هیجان و ترسی برای خودم ایجاد کنم و وقتی انسان در ذات خود ترس ایجاد نکند، هیچ تحولی برای او به وجود نمی آید.